محافظان گرشاسب را کشتند

به گزارش مرجع مقالات، مجسمه سازی در ایران سابقه ای به درازای 5 هزار سال دارد اما مجسمه سازی به معنای امروزی اش، یعنی همین مجسمه ها و تندیس هایی که وسط میدان ها و پارک ها و دانشگاه ها می بینیم محصول دست هنرمندان صدسال اخیر است و به احتمال قوی تندیس نبرد گرشاسب با اژدها اولین مجسمه ای است که در دوران معاصر (1315 - 1312) به دست غلامرضا رحیم زاده ارژنگ ساخته و در میدان حر، منطقه 11 تهران نصب شده است.

محافظان گرشاسب را کشتند

می گویند تندیس شش و نیم متری نبرد گرشاسب با اژدها که روی یک پایه بتونی به نمایش عایدی نماد انسان و نفس انسانی است و همه گرشاسب که به سمت دهان اژدها نشانه رفته هم یادآور پیروزی خیر بر شر است.

این تندیس معنای دیگری هم دارد؛ پهلوان و اسطوره ایرانی را نشان می دهد که در برابر دشمن و بلایایی چون خشکسالی از میهن حفاظت می نماید.

با این همه گرشاسب خودش هم باید از شر دشمنان در امان باشد، برای همین شیرهایی از او محافظت می نمایند؛ شیرهایی که در تمدن باستان نماد حفاظت و قدرت اند و در چهارسوی میدان حر نشسته اند.

گرشاسب اژدهاکش تا همین چند روز پیش سرحال و روبه راه بود، شاید به خاطر وجود همان شیرهای بتونی که در 80سال گذشته اجازه ندادند گزند و آسیبی به وی برسد. حتی همین حالا هم حال پهلوان ایرانی خوب است اما معلوم نیست این حال خوب تا چه وقت دوام بیاورد، چراکه شیرهای محافظش چند روز پیش در جنگی نابرابر با ماموران شهرداری کشته شدند و از پای عایدیند.

هجوم شهرداری مرکز به سمت شیرهای میدان حر و تخریب آنها بدون استعلام از فرهیختگان و میراث فرهنگی ها دوباره بحث مجسمه های این سرزمین را داغ کرد؛ مجسمه ها و تندیس هایی که به دست هنرمندان فاخری چون غلامرضا رحیم زاده ارژنگ، ابوالحسن صدیقی، علی اکبر صنعتی، توکل اسماعیلی، هوشنگ سیحون، بهمن محصص، پرویز تناولی و... تراشیده و در سراسر ایران مستقر شدند.

دنیای مجسمه ها و تندیس های ایرانی در طول عمر صد ساله خود آنقدر هیاهو برپا نکرد که اواخر دهه 80 شمسی به پا کرد. آذرماه سال 87 تعدادی از مجسمه های مرکز به سرقت رفت و دنیای آرام و بی صدای مجسمه ها را آشفته کرد.

تا اردیبهشت 1389 تعداد مجسمه های دزدیده شده به 12مورد رسید. سرقت مجسمه ها در دهه 90 هم کم وبیش ادامه یافت و اواخر تابستان 98 بود که خبر سرقت سردیس قیصر امین پور در بلوار سعادت آباد تهران، مجسمه ها را دوباره بر صدر اخبار میراثی فرهنگی نشاند.

از آن موقع تقریبا دیگر صدایی از مجسمه ها بلند نشد، تا همین چند روز پیش که خبر رسید شیر بتونی میدان حر درحال ناپدید شدن است؛ این شیر اما به سرقت نرفته بود بلکه به دست نیروهای شهرداری تخریب شد. خبر دوباره به رسانه ها رسید و موجی از پرسش و انتقاد و گلایه ایجاد شد تا سازمان زیباسازی شهرداری به میدان بیاید و بگوید فقط می خواستیم مجسمه ها را بازسازی، شکیل تر و مقاوم تر و منظر بصری میدان را زیباتر کنیم !

سر یکی از شیرهای میدان حر با پتک و کلنگ نیروهای شهرداری قطع شده بود و پیکر عظیمش هم در حال تخریب بود که توجه رهگذران را به خود جلب کرد و با دوربین تلفن همراه خود آن را ثبت و در فضای مجازی منتشر کردند تا خبر به رسانه ها و خبرنگاران برسد و آنها هم پای مسؤولان شهرداری و شورای شهر و میراث فرهنگی را برای جوابگویی به میدان بکشند.

می خواستیم میدان را زیباتر کنیم

شاپور دیوسالار، معاون فرهنگی سازمان زیباسازی شهر تهران اولین مسؤولی بود که به اعتراضات میراث دوستان این گونه پاسخ داد: مجسمه شیرهای اطراف اثر اصلی (گرشاسب و اژدها) ثبت ملی نیستند.

از سویی قرار گرفتن این تندیس ها در معرض فعل و انفعالات جوی و جنس نه چندان پایدار فایبرگلاس به کاررفته در بدنه آنها باعث شد شکل نامناسبی ایجاد شود و چهره ای زشت و زننده به این اثر ملی و میدان حر بدهند. به همین علت قرار شد این چند مجسمه بازسازی شوند. ما در بازسازی این شیرها کوشش می کنیم کوچک ترین تغییری در شکل آنها ایجاد نشود و با استفاده از متریال بتون، کاری مستحکم تر، بهتر و زیباتر را اجرا کنیم.

اگر مقصر باشند برخورد می کنیم

پاسخ شهرداری، دوستداران میراث که هیچ، حتی شورای شهری ها را هم قانع نکرد. برای همین حجت نظری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با تاکید بر این که شورا به این مساله ورود و آن را آنالیز می نماید، گفت: شیرهای میدان حر دهه هاست که در اطراف میدان قرار گرفته اند. از این رو اگرچه فقط پیکره نبرد گرشاسب با اژدها ثبت شده، اما محیط پیرامون آن هم باید تابع مقررات مربوط به حریم آثار تاریخی باشد. بنابراین نباید این شیرها تخریب می شد. لذا در صورتی که هرگونه تقصیر و کوتاهی در این زمینه محرز شود با عاملان آن برخورد خواهیم کرد.

علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران دیگر عضو این شورا بود که با نوشتن نامه به حامد مظاهریان، معاون توسعه منابع انسانی و امور شوراهای شهرداری تهران خواهان شرح و ارائه گزارش درخصوص اقدام شهرداری شد. اعطا به ما گفت فعلا واکنش خاصی به اقدام شهرداری ندارند و هرگونه واکنش و برخوردی را به آینده موکول می نمایند؛ یعنی به زمانی که شهرداری پاسخ نامه اش و دلایل تخریب مجسمه ها را اعلام کند.

بدون اطلاع میراث فرهنگی

طبیعی است که همه منتظر واکنشی از سوی وزارتخانه میراث فرهنگی یا اداره میراث فرهنگی استان تهران باشند. برای همین رسانه ها سراغ مرتضی ادیب زاده، معاون میراث فرهنگی تهران رفتند تا از او بشنوند که مجسمه نبرد گرشاسب و اژدها بهمن ماه سال 98 ثبت ملی شده و هرگونه تغییر یا بازسازیی در میدان حر باید با اطلاع میراث فرهنگی انجام می شد. حال آن که تخریب مجسمه شیر (که البته فعلا متوقف شده) بدون اطلاع و استعلام از میراث فرهنگی بوده است.

معاون میراث فرهنگی تهران می گوید پرهام جانفشان، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران در چهارم تیرماه سال 1399 مراتب ثبت پیکره نبرد گرشاسب با اژدها در 14 تیر 1398 را به اضافه قوانین و مصوبات حفاظت و نگهداری از آثار ملی به اطلاع شهرداری منطقه 11 تهران رسانده بود.

چرا سرمایه های ملی مان را دوست نداریم

حال پرسش این است اگر اداره میراث فرهنگی تهران به شهرداری اطلاع داده بود که آثار میدان حر ثبت ملی شده، پس چرا آنها دست به تخریب شیرهای میدان زده اند؟ پرسش دیگر این است که آیا شیرهای میدان هم ثبت ملی شده بودند؟ و اگر ثبت ملی نبودند آیا شهرداری اجازه تخریب آنها را داشت؟ اصلا شهرداری می تواند هر کجا را که دلش خواست تخریب یا آباد کند؟ و اصلا چرا میراث فرهنگی همواره آخرین نهادی است که متوجه تغییر و تخریب شهرداری یا سایر نهادها می شود و در بیشتر موارد هم کاری از دستش برنمی آید جز این که از آنها بخواهد عین اثر را (در صورت امکان) دوباره نوسازی نمایند!

برای پاسخ به این پرسش ها بد نیست بدانیم تندیس گرشاسب و اژدها در میدان حر به تنهایی ثبت ملی شده بود اما شیرهای محافظش نه.

به هرحال طبق قوانین آثار ثبت ملی شده، در حریم اثر ثبت شده قرار داشتند؛ پس باید مثل خود اثر اصلی از آنها هم محافظت شود. اما از کجا می شود می فهمید که شیرهای میدان حر یا هر اثر دیگری در این سرزمین ارزش حفاظت دارد یا نه؟ پاسخ این پرسش را اردشیر اروجی، مدیرکل سابق آمار و برنامه ریزی و مشاور سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ما می دهد: اگر اثر ثبت ملی شده باشد باید طبق اصول حاکم بر آثار ملی و با نظارت میراث فرهنگی بازسازی شود؛ ولی اگر اثر جزو آثار ملی نبوده، دو حالت پیش می آید یا واجد ارزش نبوده (یعنی تکنیک و متریال خاصی در ساخت آن به کار نرفته و سازنده هم هنرمند نبوده)، که در این صورت بازسازی و نوسازی آن مسئله ای ندارد یا به واسطه تکنیک و متریال خاص و ساخته شدن به وسیله یک هنرمند، در تعداد آثار ارزشمند قرار می گیرد که در این صورت باوجود ثبت ملی نبودن گفته می شود اثر واجد ارزش است. برای بازسازی چنین آثاری باید انجمن آثار مفاخر ایران را در جریان گذاشت شاید آنها ملاحظاتی در بازسازی اثر داشته باشند.

اروجی معتقد است در هرصورت شهرداری برای هر اقدامی همانند بازسازی، نوسازی و زیباسازی آثار باید از وزارتخانه و ادارات میراث فرهنگی شهرها استعلام بگیرد تا اگر ثبت ملی بودند طبق ضوابط آثار ملی و اگر نبودند طبق نظر انجمن مفاخر اقدام کند؛ کاری که شهرداری تهران انجام نداده و حالا هم نمی تواند جوابگوی کار خود باشد.

محمدحسین عماد، هنرمند مجسمه ساز هم معتقد است اگر ما علاقه چندانی به این آثار و سرنوشت شان نشان نمی دهیم، ریشه اش برمی شود به تعریف نشدن موضوع مجسمه های شهری و هنر مجسمه سازی.

علاوه بر معرفی و آشنا کردن مردم با مجسمه های شهری باید برای ارزش قائل شدن برای این آثار هم فرهنگسازی شود تا مردم متوجه شوند آثاری که در شهر قرار می گیرد برای خود آنهاست و باید از آنها نگهداری نمایند.

فاطمه مرادزاده - ایران / روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 14 مرداد 1400 بروزرسانی: 14 مرداد 1400 گردآورنده: atusocialscience.ir شناسه مطلب: 1729

به "محافظان گرشاسب را کشتند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "محافظان گرشاسب را کشتند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید